حسین محب اهری (زادهٔ ۱۳۳۰ در تهران) بازیگر تئاتر، تلویزیون و سینما و اهل ایران است. او لیسانس ادبیات فارسی را از مدرسهٔ عالی ادبیات و زبانهای خارجی در سال ۱۳۵۸ دریافت کرده است.
نام اصلی : حسین محب اهری
زمینه فعالیت : بازیگر
تولد : ۱۳۳۰تهران
ملیت : ایرانی
سالهای فعالیت : از ۱۳۵۰ تاکنون
همسر(ها) : فرحناز منافی ظاهر (همسر سابق)
فرزندان : اسد محب اهری
بیوگرافی حسین محب اهری
حسین محب اهری (زادهٔ ۱۳۳۰ در تهران) بازیگر تئاتر، تلویزیون و سینما و اهل ایران است. فرحناز منافی ظاهر، بازیگر تلویزیون و سینما، قبلاً همسر او بود. او لیسانس ادبیات فارسی را از مدرسهٔ عالی ادبیات و زبانهای خارجی در سال ۱۳۵۸ دریافت کرده است. یک دوره آموزش بازیگری در کارگاه نمایش، زیر نظر آربی اوانسیان در سال ۱۳۵۴ دید. بازی در سینما را از سال ۱۳۶۵ با ایفای نقش کوچکی در فیلم رابطه به کارگردانی پوران درخشنده آغاز کرد. او همچنین از سال ۱۳۵۰ به عکاسی تجربی و تئاتر اشتغال داشته است.
حسين محباهري، بازيگري دوستداشتني و توانمند كه از سال ۵۳ وارد حرفه بازيگري شده و بيش از ۱۳۰ تئاتر و فيلم سينمايي و تلويزيوني داشته است با سرطان لنف دست به گریبان بود . او ميگويد: «آيا كسي هست كه هرگز نميرد؟ پس وقتي مرگ سراغ همه ما ميآيد چرا لحظههايم را از دست بدهم و نااميد باشم. من از زيباييهاي زندگي لذت ميبرم…» او الگوي روحيه و اخلاق است و دليل اينكه در دل مردم جا دارد، فقط توانايي ويژهاش در بازيگري نيست. او يك انسان ويژه و متفاوت است.
قسمتی از گفتگوی حسین محب اهری
حسین محب اهری : سال ۵۳ براي ديدن نمايشي به نام معلم من، پاي من به كارگاه نمايش باز شد و به نظرم رسيد تنها كاري كه از عهدهاش برميآيم همين بازيگري است. آن زمان ۲۳ساله بودم و در رشته ادبيات فارسي تحصيل كرده و تا آن دوره شغلهاي مختلفي را تجربه كرده بودم مثل عكاسي اما حس كردم بازيگري كاري است كه دوست دارم انجام دهم. در دانشكده ادبيات ميخواندم ولي شدم پاي ثابت نگاه كردن نمايشهاي كارگاه نمايش. تا اينكه روزي در كارگاه نمايش گروه بازيگران شهر ميخواستند به تئاتر شهر منتقل شوند كه آوانسيان، كارگردان آن بود و گروه بسيار منسجم و قويای بود. فردوس كاوياني، فريدون يوسفي و سوسن تسليمي از اعضاي ثابت اين گروه بودند. در نتيجه قرار شد يك دوره ۶ماهه بگذارند و تجربيات كارگاهيشان را در اختيار علاقهمندان قرار دهند. من هم در جريان اين كلاسها قرار گرفتم و وارد دوره آموزش شدم.
اين آدمها تمام تجربيات خود را در ۶ ماه به هنرجويان انتقال دادند. آقاي فرهنگ نمايش «آدم آدم» است را همان موقع ميخواست كارگرداني كند. آمدند و از بين ما ۷ نفر را انتخاب كردند و اين اولين كار من بود. سال ۵۴ نقش بسيار كوچكي در كار داشتم. گروه آقاي خلج به نام كوچه هم در آن دوره فعال بود. من هم ۳ ماه با گروه همراه شدم، ماندم، بازي كردم و پذيرفته شدم. در گروه اهر عضو ثابت شدم؛ يعني سال ۵۵٫
حسین محب اهری : سرطان را چگونه شناختم
سال ۷۹ احساس ميكردم بدنم درست كار نميكند و مثل ماشين كه اشكال دارد ريپ ميزند؛ يعني بدنم تنظيم نبود. حس ميكردم زندگي لذت قبل را ندارد. آن زمان ۴۹ ساله بودم. در آن دوره در حال تمرين يك نمايش به نام پيكنيك در ميدان جنگ بوديم كه شهره لرستاني كارگردان بود. يك روز كه تورم شديد در گلويم احساس ميكردم خانم لرستاني بعد از كار مرا به بيمارستان برد و گفت بگذار ببينيم چرا اينطور شدي؟ فكر ميكردم شدت كار يا اعصاب علت اين قضيه است.
منبع » حسین محب اهری
:: بازدید از این مطلب : 245
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0